رویکرد داستانی آفت مقاتل معاصر است/ تفاوت برخی روضهها با منابع اولیه
تاریخ انتشار: ۱۵ مهر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۳۷۴۴۴۶
به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین محسن رنجبر، عضو نویسندگان مقتل جامع سیدالشهداء(ع) و استاد حوزه علمیه، شامگاه یکشنبه، 14 مهر، در نشست علمی «معرفی مقاتل فارسی زبان عاشورا» که در مؤسسه فهیم برگزار شد، گفت: از قرن دوم تا هفتم مقاتلی نوشته شده، ولی از قرن هشتم تا قرن دهم به بعد کار قابل توجهی وجود ندارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
هیمنه مقتلنویسی دوره قاجار و صفوی
وی افزود: از قرن دهم با نوشته شدن مقتل ملاحسین کاشفی یعنی روضةالشهداء تحولی در مقتلنویسی ایجاد شد؛ او خطیب زبردست بود و از این دوره به بعد رویکرد جدیدی به این کار شروع شد؛ بنابراین عمده هیمنه مقتلنویسی دوره قاجار و صفوی است و در دوره پهلوی دچار فترت شده است.
رنجبر با بیان اینکه برخی مقاتل دارای مباحث منسجم و فرازمینی و ماورائی کمتری هستند، تصریح کرد: نوع دیگری از مقتلنگاری هم بیشتر به مباحث ماورائی پرداخته و در تاریخ معاصر نیز این ویژگی وجود دارد؛ این مباحث انسجام چندانی ندارد، گرچه بیشتر با مذاق شیعه سازگار است؛ سردمدار این نگاه ابناعثم کوفی است، گرچه وی مقتل جداگانهای ندارد بلکه در ذیل کتاب الفتوح خود میآورد.
تحریف ابنسعد در طبقات
وی افزود: ایشان خوابهایی را برای امام حسین(ع) نقل میکند که این نگاه در کتاب «امالی» شیخ صدوق هم وجود دارد؛ این نگاه تا قرن ششم ادامه مییابد تا دوره خوارزمی که وی مدعی است عمده مطالب خود را از ابناعثم گرفته است، گرچه گزارشاتی را از ابیمخنف و منسوب به وی هم آورده است.
نویسنده کتاب «جریانشناسی تاریخی عاشورا» با بیان اینکه برخی رویکردها خیلی به صلب واقعه نمیپردازند و نگاه اخباریگری دارند، بیان کرد: در این آثار مباحث پیرامونی مانند تولد و کودکی امام و دور از واقعه عاشورا را مورد توجه قرار دادهاند؛ ابنسعد در طبقات دو ترجمه در مورد امام حسن و امام حسین(ع) دارد و حرکت امام(ع) را تخطئه کرده و زیر سؤال برده و تعابیر مخالفان حرکت امام(ع) را طوری بیان کرده که گوئی امام حسین(ع) از انتهای واقعه خبر ندارد.
این محقق اضافه کرد: وی امام حسین(ع) را عامل تفرقه میان امت اسلامی میداند و یزید را تبرئه کرده و آورده است که کشته شدن حسین(ع) از سوی ابنزیاد بوده و نه یزید و یزید میگوید که اگر در جریان بودم با حسین مدارا میکردم. همین گزارش را هم به صورت عمده ابنعساکر در تاریخ دمشق میآورد.
بازسازی تاریخ اسلام با نگاه تربیتی
رنجبر با بیان اینکه در تاریخنگاری معاصر عاشورا این رویکرد تغییر زیادی دارد، اظهار کرد: در این دوره که از صفویه شروع میشود فقدان گزارشات معتبر در تاریخ عاشورا مشهود است؛ زیرا با حمله مغولها بسیاری از آثار تاریخی از بین رفته است؛ از این رو کتاب روضه از جهت ادبیات و نوع نگارش و نگاه به تاریخ عاشورا قابل تأمل و تبعیت است و آرزوی من این است که تاریخ اسلام را یکبار با این رویکرد بازنگاری کنیم؛ زیرا نگاهی تربیتی و عبرتآموز به تاریخ دارد.
وی با بیان اینکه مقصود بنده معتبر دانستن مطالب این کتاب نیست، تصریح کرد: این کتاب چهار باب از ابواب ده گانه را به تاریخ امام حسین(ع) و عاشورا اختصاص داده است. آن هم با نگاه خاصی که که قبل از آن سراغ نداریم؛ کاشفی به اقتضاء اعتقادی که داشته همه کتاب را با این نگاه نوشته است.
رنجبر افزود: یکی از ویژگیهای تاریخنگاری معاصر، شرح و بسط قضایا و حوادث است، در گزارشات ابیمخنف و ابناعثم تفسیر و تأویل دیده نمیشود، ولی در کتبی مانند کتاب دربندی و ملاحبیب کاشانی و ... این تفسیر و تطویل دیده میشود؛ در تاریخنگاری عاشورا متأسفانه این تطویل دیده میشود و نویسنده گاهی تا ده قول مانند کتاب تذکرةالشهداء ملاحبیب کاشانی آورده است که این نوع ادبیات در میان برخی وعاظ و مداحان ما هم وجود دارد، در حالی که بسیاری از این اقوال معتبر نیستند.
تأثیر فرهنگ نقالی خوانی
رنجبر با بیان اینکه همه اخبار مقاتل معاصر معتبر نیست و برخی معتبر هستند، اظهار کرد: در اینکه چرا این متون مشروح آمده است برخی توجیه کردهاند که هدف وسیله را توجیه میکند و ذکر این مسائل چون در حیطه حلال و حرام نیست، بیان آن ایرادی ندارد. البته توجیه دیگر هم این است که کتاب باید کامل باشد و مجموعه اقوال معتبر و غیرمعتبر را داشته باشد.
وی ادامه داد: فرهنگ پردهخوانی و نقالی ایرانی که الان هم کمابیش وجود دارد سبب تقویت این رویکرد در مقتلنگاری شده است؛ همچنین ویژگی دیگر تاریخنگاری معاصر غلبه نگاه احساسی و عاطفی به واقعه عاشوراست؛ همه قبول داریم که این واقعه حزنبرانگیز و دردآور است و حوادثی رخ داده که بینظیر است، ولی از دوره صفوی به بعد این قرائت خیلی پررنگ شده و به عناصری تأکید شده که وجود خارجی ندارد و یا در منابع اولیه پررنگ نیست.
گزارشی درباره اسب وجود ندارد
این محقق و نویسنده ادامه داد: مثلا در ماجرای اسب امام حسین(ع) که اینقدر قصه در مورد آن نقل شده است اگر به مقتل ابی مخنف مراجعه کنیم میبینیم که این مطالب درست نیست، زیرا وقتی حر به امام پیوست عمر سعد 500 نفر را مأمور کرد تا 31 اسب موجود در لشکر امام را تیرباران کنند و همه را جز یک اسب پی میکنند که آن اسب هم، اسب ضحاک بوده است که جزء یاران مشروط امام حسین(ع) بود؛ بنابراین اساساً یک گزارش در مورد وجود اسب امام در جریان عاشورا دیده نمیشود و اگر کسی بگوید روضه اسب اعتباری ندارد، میگویند مظلومیت امام(ع) زیر سؤال میرود در حالی که معتقدیم مظلومیت امام(ع) با نبودن اسب بیشتر نمایان میشود.
وداعها در منابع اولیه نیست
رنجبر اظهار کرد: وداعها و گریههای زیادی را که به امام نسبت میدهند در منابع اولیه نیست؛ در برخی مقاتل، 14 وداع برای امام ذکر شده، ولی این قدر فرصت برای امام نبوده که بخواهند وداع کنند؛ یا روی تشنگی که از مسائل انکارناپذیر واقعه عاشوراست تمرکز زیادی شده است؛ البته آب از روز هفتم بر امام بسته شد و لشکر امام تشنه بودند، ولی حضرت عباس موفق شدند که آب بیاورند.
تفاوت روضه حضرت عباس(ع)
رنجبر با اشاره به ماجرای شهادت حضرت عباس(ع) تصریح کرد: شیخ مفید در ارشاد در این زمینه آورده که حضرت عباس و امام حسین(ع) هر دو با هم بودند و تشنه هم بودند و حضرت عباس تلاش کرد تا تا آب بیاورد و بعد از نبردی جانانه میان آن دو جدایی افتاد و لشکر دشمن ایشان را شهید میکند؛ امام به طرف فرات میرود و دشمن تیر میزند و به گلوی حضرت اصابت میکند و وقتی امام نمیتواند آب بیاورد، دشمن حلقه را تنگتر کرده و حضرت را به شهادت میرسانند در حالی که روضههای امروزی تفاوت زیادی با آن روضه دارد.
وی با بیان اینکه برخی تصورات ما از واقعه عاشورا تصور امروزی است، افزود: مثلاً در مورد مشک ما فکر میکنند مانند مشکهای امروزی است در حالی که مشکهای آن دوره، 20 لیتر تا 25 لیتر آب میگرفته است.
رویکرد داستانی؛ آفت مقاتل معاصر
رنجبر با بیان اینکه بسیاری از این وقایع با آنچه امروز در روضهها میخوانیم تفاوت زیادی دارد، تصریح کرد: رویکرد داستانی و ترکیبی در واقعه عاشورا در منابع معاصر خیلی پررنگ شده است؛ مثلا خیلی از اخبار مقتل ابناعصم داستانی است که باید با تردید به آن نگریست.
وی افزود: یکی از صدمات و عیوبی که تاریخنگاری اسلامی را در معرض خطر و تردید قرار داده نگاه داستانی به تاریخ است؛ مثلاً ابن اعصم دو یا سه صفحه در مورد گفتوگوی عبدالله بن عمر و ابنعباس با امام حسین(ع) آورده است که در هیچ منبع دیگری وجود ندارد؛ و جالب اینکه آورده امام حسین(ع) از چنین فردی التماس دعا کرد؛ فردی که بعدها در دوره عبدالملک با استناد به روایت مرگ جاهلی، او را امام زمان خود میداند و معالاسف وعاظ ما خیلی بر این روایات تأکید میکنند.
نگاه عاطفی و تراژیک
این نویسنده و پژوهشگر دینی با بیان اینکه اولین گزارشگر تعابیر «ما رایت الا جمیلاً» و یا «علی الاسلام والسلام ...» ابن اعثم است و در هیچ منبع دیگری نیست، تصریح کرد: گرچه بنده نمیخواهم آن را رد کنم، ولی تفاوت زیادی با ابیمخنف دارد. روضةالشهدا، عوالم العلوم، منتخب طریحی، بحارالانوار، مقتل الحسین(ع) منسوب به ابیمخنف، نورالعین فی مشهد الحسین(ع) که به اسفراینی سنی قرن 5 نسبت میدهند، «تظلم الزهراء من احراق آل العبا» نگاشته رضی بن قزوینی، محرقالقلوب که بخش اعظم آن کپی «روضةالشهداء» است و متقل دربندی و «الدمعة» ... و «ناسخالتواریخ» و «تذکرةالشهداء» نمونههای بارز تاریخنگاری در مورد عاشورا در قرون متأخر است.
وی تصریح کرد: کتابهای زیادی در این زمینه وجود دارد و عمدتاً با نگاه احساسی و عاطفی و تراژیک نوشته شدهاند؛ یعنی هر موقع حاکمیت به عاشورا نیاز داشته و رویکرد سیاسی با عاشورا همخوانی داشته است؛ این رویکرد پررنگ شده است که بحرالبکاء، سحابالبکاء، طوفانالبکاء، عینالبکاء، کنزالبکاء، معدنالبکاء، مناهلالبکاء، بکاءالعین، فیضالدموع، ینبوعالدموع، مخازنالاحزان و ... که در آن بحث غم و اشک فراوان وجود دارد؛ نمونه آثاری است که برای تهییج احساسات و عواطف مردم نگاشته شده است.
ترویج نگاه مسیحیگری به عاشورا
رنجبر افزود: کتاب ملا حبیب کاشانی بحثی از میثاق و عالم ذر را مطرح کرده و اینکه امام حسین(ع) در عالم ذر شهادت را قبول کرد؛ به شرط اینکه من هر دعایی برای شیعه بکنم باید مستجاب شود؛ یعنی نگاهی مسیحی را ترویج میدهد که مورد پذیرش نیست و حتی شهید مطهری این نگاه را رد کرده است.
منبع: ایکنا
کلیدواژه: قرآن ایکنا قم رنجبر مقتل نگاری عاشورا داستانی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۳۷۴۴۴۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مجتهدی فلسفه غرب را در بستر تاریخ غربی و ایران آموزش میداد
خبرگزاری مهر-گروه دین و اندیشه-سارا فرجی: مرحوم استاد کریم مجتهدی در دورهای که ایران درگیر تغییر و تحولات سیاسی مستبدانه رضاخان بود در شهر تبریز در خانوادهای به دنیا آمد که شخصیت بزرگی همانند آیت الله میرزا جواد آقا مجتهد تبریزی داشت. وی در ۱۸ سالگی برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت و در دانشگاه «سوربن» پاریس که مهمترین دانشگاه فرانسه است، به تحصیل فلسفه پرداخته است. در آن زمان تنها ایرانی بوده است که از عهده امتحان عمومی ورودی «پروپتودیک» برآمده است و در سالهای بعد به جای چهار «سرتیفیکا» لازم برای اخذ درجه کارشناسی، هفت «سرتیفیکا» گرفته است. استاد راهنمای دکترای او پروفسور «گوندیاک» بوده است. رساله او جنبه فلسفه تطبیقی داشته و با فلسفههای شرق مربوط بوده است.
از این لحاظ بعد از مشورت با پروفسور «هانری کربن» فیلسوف و شرقشناسی فقید، دو رساله از «افضلالدین کاشانی» را به زبان فرانسه ترجمه کرده و در یک شرح تفصیلی در ضمن به مقایسه افکار نوافلاطونیان متاخر با سنتهای اسلامی پرداخته است. برخی از متفکران افلاطونی دوره متاخر از لحاظ فرهنگی واقعاً مرز مشترک میان فلسفههای شرق و غرب محسوب میشوند.وی در سال ۱۳۴۳ موفق به اخذ درجه دکترای خود شده و همان سال به ایران بازگشت. از آثار دکتر کریم مجتهدی میتوان به فلسفه نقادی کانت؛ انتشارات امیرکبیر، فلسفه در قرون وسطی؛ انتشارات امیرکبیر، فلسفه تاریخ؛ انتشارات سروش، دکارت و فلسفه او؛ انتشارات امیرکبیر، پدیدارشناسی روح بر حسب نظر هگل؛ انتشارات علمی و فرهنگی دونس اسکوتوس و کانت به روایت هیدگر؛ انتشارات سروش، سیدجمالالدین اسدآبادی و تفکر جدید؛ انتشارات تاریخ ایران، فلسفه و تجدد؛ انتشارات امیرکبیر اشاره کرد.
چندی پیش همزمان با روز معلم، مراسمی با عنوان «یک عمر معلم» ویژه بزرگداشت فیلسوف معاصر و غربشناس کریم مجتهدی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
در این مراسم تعدادی از اعضای پژوهشگاه علوم انسانی و اهالی فلسفه درباره یکی از آثار مجتهدی سخنرانی کردند. آنچه در ادامه میخوانید گزیده ای از یادداشتها و سخنرانی این پژوهشگران درباره آثار مکتوب مرحوم کریم مجتهدی است.
عبدالمجید مبلغی / کتاب «فلسفه و تجدد»
آثار مرحوم مجتهدی یک ویژگی برجسته دارد و آن هم رخدادنگاری برای اندیشه است. او ذهن تبارشناسانه داشت و سرآمد رخدادنگاران در حوزه اندیشه است. او نه تنها رخدادنگاری اندیشه انجام میداد بلکه اندیشهنگاری رخداد هم میکرد. وی در مواجهه و مراجعه با مناسبتهای بیرونی جانمایه های نامتناجس موقعیتها را لحاظ میکرد. کتاب «فلسفه و تجدد» وی دقیقاً این ویژگی را دارد. ما در این کتاب شاهد ضرباهنگ گسترش آگاهی در جوانب مختلف قرن ۱۸ هستیم. قرنی که زادگاه اتفاقات بسیار مهمی است و مجتهدی میکوشد نشان دهد که این قرن را چگونه باید فهمید.
مجتهدی در کتاب «فلسفه و تجدد» سرشت انباشتگرا را به خوبی نشان میدهد. در دورهای که تجددگرایان پرشور و منورالفکران فرانسوی برآن بودند که خود را فیلسوف بدانند مجتهدی نسبت به این جریان انتقاد دارد و تلاش میکند نشان دهد که چرا این افراد و جریان فلسفه نیستند. مجتهدی علمزده و حاصل اندیشه تحصلگرا بود. مجتهدی در این کتاب از اصطلاح سو استفاده از فلسفه برای این افراد و جریان استفاده میکند و میگوید این افراد چنین کاری با فلسفه میکنند و درست در همین جاست که مجتهدی فراتر از رخداد اندیشه نگار، اندیشه نگاری رخداد میکند.
حجت الاسلام رضا غلامی / کتاب «فلسفه و فرهنگ»
مرحوم مجتهدی را اغلب افراد به عنوان استاد، نقاد و محقق فلسفه مدرن و غربی میشناسند اما ایشان فلسفه اسلامی هم خیلی خوب میشناختند و مطالعات و پژوهشهای خوبی در حوزه فلسفه اشراق، صدرایی و تاریخ یونان باستان انجام داده بودند و درک خوبی از فلسفه اسلامی داشتند.
در کتاب «فلسفه و فرهنگ» ایشان که در سال ۱۳۸۹ منتشر شده مقالات و سخنرانیهای ایشان در دو حوزه فلسفه و فرهنگ آمده که بسیار سودمند است. مجتهدی فیلسوفان را از دوجهان متفاوت (غرب و اسلام) دعوت کرده و این جهانها را باهم مقایسه کرده و به نوعی بیان کرده که ریشه هردو فلسفه از یونان باستان گرفته شده و عاملیت اندیشه ورزی در هردو جهان (اسلام و غرب) انسان است و ذات انسان هم که یکی است.
ایشان نگاه والا و ابداعات خوبی نسبت به فلسفه اسلامی داشت به خصوص در حوزه فلسفه «اشراق» و موضوع «نور». مجتهدی سخنان شوق انگیزی درباره سهروردی داشت و همین بدیع نگری و نوع نگاه نسبت به فلسفه صدرایی هم وجود داشت و در چندین جا عظمت نظرات ملاصدرا را هم متذکر میشوند.
بنده ادامه مسیر مجتهدی را به نفع هردو فلسفه (غرب و اسلامی) میدانم و به عقیده من تلقی فعلی از مدرنیسم که در تعارض با سنت است یک رویکرد کاریکاتوری و بیهوده است. این درحالیست که اگزیستانس هایدگری هم نتوانسته ذات گرایی انسان را نفی کند
به عقیده من این جنس مقایسههای نظریات فلسفی بیش از همه راه رشد فلسفه اسلامی و امکان نوآوری در این فلسفه را فراهم میکند و اگر این مطالعات تطبیقی تداوم پیدا کند پنجرههای جدیدی در فلسفه اسلامی باز میشود.
فلسفه اسلامی در جهان خودش از رشد لازم بازمانده و حتی افرادی مثل علامه طباطبایی هم اگر نوآوری در فلسفه اسلامی داشتند به خاطر مواجههشان با فلسفه غربی است.
هادی وکیلی / کتاب «داستایوفسکی، آثار و افکار»
مرحوم مجتهدی داستایوفسکی را داستایوفسکی هم مینامند چون به عقیده وی این نویسنده الهامبخش ادبیات مدرن قرن بیستم است. ظاهراً اولین مواجهه مرحوم مجتهدی با داستایوفسکی به سال ۱۳۲۴ و مجله «سخن» برمیگردد. تا قبل از این ادبیات فرانسه و انگلیسی خیلی مد بوده اما از اوایل جنگ جهانی دوم ادبیات روس هم رایج میشود و در نهایت مرحوم مجتهدی در سال ۱۳۸۶ تصمیم به نگارش کتابی درباره داستایوفسکی میگیرد.
علاقه مجتهدی به داستایوفسکی سه دلیل دارد: توجه خودآگاهانه مجتهدی به ارتباط تفکر ادبی و فلسفی، توجه ناخودآگاهانه ناشی از علاقه استادانش به داستایوفسکی در دانشگاه سوربن و عِرق شرقی بودگی مجتهدی.
از نظر مجتهدی صاحب یک تفکر را نمیتوان یک فیلسوف دانست چون فیلسوف واقعی باید دانشگاهی باشد اما داستایوفسکی برای او استثناست و ظاهراً مشکلی ندارد فیلسوف بنامدش. مجتهدی، داستایوفسکی را فیلسوف فاجعه و پیروزی نامیده است.
مجتهدی در بخش پایانی کتاب «داستایوفسکی، آثار و افکار» مطالبی درباره شخصیت داستایوفسکی گفته که به نظرم میتوان به جای همه ضمایری که برای داستایوفسکی استفاده کرده نام خودش را گذاشت.
محمدعلی فتحاللهی / کتاب «مغولان و سرنوشت فرهنگی ایران»
«مطالعات میانرشتهای» گمشده علوم انسانی امروز در جامعه به ویژه در دانشگاهها است. مرحوم مجتهدی فیلسوف بود اما وارد حوزههای دیگر هم میشد. کتاب «مغولان و سرنوشت فرهنگی ایران» کتاب خیلی مهمی است چون مجتهدی در آن مثل یک مورخ وارد مباحث تاریخی شده با اینکه خودش را مورخ نمیداند به بیان دیگر مجتهدی در این کتاب با تأمل فلسفی به موضوع تاریخ پرداخته است.
مجتهدی در این کتاب، تاریخ را بیان گذشته و فلسفه را طراحی آینده دانسته و به نوعی خواسته میان این دو ارتباط بنیادین برقرار کند. علاوه بر این، نویسنده در بخشی از کتاب به مساله «هویت» پرداخته و بیان کرده که موضوع «هویت» یک ماهیت میانرشتهای دارد و موضوع هویت ایرانی یک موضوع بسیار جدی است. وی در این کتاب هویت را همان اراده دانسته و تعبیر جالبی که درباره مغولان دارند اینکه با مغول زدایی نمیتوان عظمت به دست آورد بلکه باید از تأثیرات آن آگاه شد و از آنها استفاده کرد. به عقیده مرحوم مجتهدی هویت ایرانی در استمرار تاریخ خودساخته است.
این نوع نگاه میان رشتهای مجتهدی فلسفه و تاریخ را به هم نزدیک میکند. با خواندن این کتاب به اهمیت جایگاه عالم خیال در زندگی سیاسی و اجتماعی پی میبریم، موضوعی که باید به آن پرداخته شود. افرادی چون دکتر داوری نیز به این موضوع پرداختند.
مصطفی شهرآئینی / کتاب «دکارت و فلسفه او»
رساله دکتری مرحوم مجتهدی ترجمهای از بابا افضل کاشانی است و بابا افضل کاشانی در جایی گفته که ما از فلسفه بیداری مردم دانشجو را میخواهیم و به عقیده من مرحوم مجتهدی تجسم همین جمله است.
مرحوم مجتهدی میان معلمی و دانشجوی دیالکتیک فعال قائل بود و همیشه اصرار داشت تا خودش را یک معلم ساده معرفی کند. همچنین همیشه به پیوند میان فلسفه و تاریخ بسیار تاکید داشتند.
ایشان فلسفه غرب و دکارت را در بستر تاریخ غربی و ایران کانونی آموزش میداد و آثاری از دکارت را آموزش میدادند که معمولاً خیلی آنها را جدی نمیگیریم. علاوه بر این توجه دکتر مجتهدی به مساله «زبان» بسیار مهم و آموزنده است. چون به عقیده ایشان آشکارترین نماد فرهنگ، زبان است و به همین دلیل هم به زبان فارسی هم اندازه فلسفه اهتمام داشتند و وقتی میگفتند فرهنگ ما بیمار است منظورشان زبان فارسی بود.
عبدالرحمن حسنیفر / کتاب «فلسفه تاریخ»
این کتاب از جمله آثار دکتر مجتهدی در حوزه فلسفه به طور عام و فرهنگ پروری به طور خاص بود؛ بنابراین توجه و پرداختن به این اثر از موضوع تا عنوان میتواند از منظر پذیرش مورد در توجه قرار گیرد؛ از این کتاب میتوان برای حل معضلات امروز بهره برد؛ دکتر مجتهدی در کتاب خود معطوف به تعریفی که از فلسفه تاریخ دارد مطالب مربوط به آن را مطرح میکند، در این کتاب به فرهنگ سنتی چین و هندوستان و بعد فرهنگ باستانی یونان و رم و سپس سنتهای اسلام و مسیحیت و یهود میپردازد.
ایشان در کتاب دو معنا برای فلسفه تاریخ قائل هستند؛ یکی معنای عام فلسفه تاریخ که عمومی است و دیگری معنای خاص آنکه از قرن ۱۷ درباره تاریخ مکتوب شکل گرفته و تا قرن ۱۹ هم ادامه پیدا کرده است.
از نظر مجتهدی اصطلاح فلسفه تاریخ جدید است و در مورد دوره باستان باید مسائل فلسفه تاریخ را به دقت مورد توجه قرار داد، به عقیده ایشان فلسفه تاریخ، پرسش در مورد مسائل تاریخ است که مهمترین ویژگی آن پیچیدگی است، چراکه فرهنگها در طول تاریخ در حال صیرورت هستند و قرار گرفتن فلسفه قبل از تاریخ صرفاً در راستای دور نگه داشتن ذهن از سطحیاندیشی بوده است، فلسفه تاریخ نظرگاه فرهنگی را در اختیار انسان قرار میدهد و از نظر مجتهدی مقوم فلسفه تاریخ، تاریخ فرهنگ و اعتقادات اقوام در طول تاریخ است.
طاهره کمالی زاده / کتاب «سهروردی و افکار او»
مرحوم مجتهدی استاد و متخصص فلسفه غرب بود اما ارتباط خوبی با سهروردی و آثار او داشت. موضوع رساله دکترایشان در سوربن هم درباره بابا افضل کاشانی است ک این رساله هیچ وقت چاپ نشد اما مقالات مختلفی از آن منتشر شد و از جمله «هانری کربن» در یکی از آثار خود به این مقاله مجتهدی ارجاع داده است.
رویکردی که ایشان به سهروردی دارند بسیار متفاوت است و در کتاب «سهروردی و افکار او» سیر سلوک سهروردی را از سهرورد تا حلب روایت میکند و او را یک فیلسوف سالک میداند نه یک فیلسوف متفکر. علاوه بر اینکه مسیر انتقال جربان معنوی به سهروردی را هم بیان و تفکرات سهروردی را ریشهیابی میکند.
مجتهدی در این کتاب از چهار منظر فکری (حکمت ایرانیان باستان، حکمت الهی یونان، حکمت مشا و قرآن مجید) به سهروردی میپردازد و در این بین جنبه حکمت ایرانیان باستان را مورد توجه قرار میدهد، ضمن اینکه مسیریابی تاریخی دکتر مجتهدی در این اثر را نمیشود انکار کرد و گفت تصادفی بوده است، از سوی دیگر مجتهدی در این کتاب از مستشرقانی که سهروردی را به جهان غرب معرفی کردند را نام برده است.
کد خبر 6096729 سارا فرجی